معنی اتریش قدیم
واژه پیشنهادی
حل جدول
نمسه
نام قدیم اتریش
نمسه
نمسه، نمسا
نام قدیم کشور اتریش
نمسه
اتریش
سرزمین دانوب آبی
کشور موسیقی
لغت نامه دهخدا
اتریش. [اُ] (اِخ) رجوع به اطریش شود.
اتریش. [اِ] (اِخ) نام قلعه ای به اندلس از اعمال ریه.
قدیم
قدیم. [ق َ] (ع ص) دیرینه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم. || کهنه. || پیشین و سابق. || باس وباش. || پیر و سال دیده. (ناظم الاطباء).
- قدیم الایام، روزگار دیرینه. (ناظم الاطباء).
قدیم. [ق َ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).
قدیم. [ق ِدْ دی] (ع اِ) پادشاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف. (ناظم الاطباء).
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازلی، باستانی، پیشین، دیرینه، سرمدی، کهن، کهنه، گذشته،
(متضاد) جدید
عربی به فارسی
باستانی , دیرینه , قدیمی , کهن , کهنه , پیر , غیر مصطلح (بواسطه قدمت) , سفید , سفید مایل به خاکستری , سالخورده , کهن سال , مسن , فرسوده , کهنه کار , پیرانه , گذشته , سابقی , پیر مانند , نسبتا پیر
معادل ابجد
1065